کم بودن «مني» چه ربطي به کارهاي مغزي و رواني دارد ؟
در اينجا اين پرسش به ميان مي آيد که کم بودن «مني» چه ربطي به کارهاي مغزي و رواني دارد ؟ در پاسخ آن بايد بگويم که : مقداري از «مني» جذب خون انسان ميشود و در ساختن سلولهاي مغزي و استخواني و ديگر لوازم بدن انسان کمک بسيار خوبي ميکند. اکنون اگر کسي در اثر «جلق زدن» در نوجواني يا جواني مقدار زيادي از «مني» خود را هدر دهد و حرم کند نتيجه آن اين است که مغز و اعصاب- بويژه اعصاب چشم ها و شنوايي انسان- از آن مقدار «مني» که در نيرو بخشيدن به مغز و اعصاب لازم است بي بهره و محروم مي شوند و رفته رفته آن نوجوان يا جوان مبتلا به بلاي را از نظر قواي مغزي و عصبي ناتوان مي سازند. در نتيجه چنين فردي از نظر «ظريب هوشي» و کنترل اعصاب و بينايي چشم و محکمي مهره هاي کمر دچار ناتواني و ضعف ميشود و دستي دستي خود را با آن عمل ناپسند «استمناء» به ورطه زيانهاي جبران ناشدني مي اندازد. از سوي ديگر مقداري از «مني» صرف رشد خود « بيضه ها» مي شود. ولي نوجوان يا جواني که عادت به « استمناء» پيدا مي کند با هدر دادن «مني» خود جلوي رشد طبيعي و لازم بيضه هاي خود را مي گيرد و با اين کار نکوهيده، باعث مي شود که بيضه هايش رشد لازم را نکنند و کوچک بمانند. بيضه هايي هم که از اندازه لازم کوچکتر باشند روشن است که نمي توانند به اندازه کافي «مني» بسازند. در نتيجه آن جوان مبتلا به «استمناء» با بيضه هاي کوچک و «مني» ناکافي، هم به مغز و استخوان و اعصاب خود زيان ميرساند و هم اگر ازدواج کند نخواهد توانست از نظر «لذت جنسي» همسر خود را خشنود سازد و در انجام اين عمل- يعني « آميزش جنسي» که از نظر شرعي و اجتماعي و بقاي نسل انساني کاري است لازم و پسنديده کامياب و روسپيد نخواهد بود.
در همين جا لازم و بسيار واجب است که به نوجوانان و جوانان و مرداني که به عمل ناشايست و زشت «استمناء» مبتلايند هشدار دهيم و به آنان سفارش اکيد بکنيم که: اي عزيزان ! « مني» شما مايع گرانبهايي است که در نيرو رساندن به مغز و اعصاب و استخوان و مهره هاي کمر شما بزرگترين نقش را بعهده دارد. هر گونه هدر دادن اين مايع گرانبها بويژه هدر دادن آن از راه عمل ناشايسته « استمناء» - مغز و اعصاب و استخوانها و مهره هاي کمر شما را رفته رفته ناتوان و فرسوده خواهد کرد و شما را دچار « پيري و از کار افتادگي زودرس» خواهد ساخت. اگر مي خواهيد مغزي فعال و توانا، اعصابي آسوده و قوي، استخوانهايي محکم و زنده و مهره هاي کمري سفت و مردانه کاري داشته باشيد، از هر گونه دفع شهوت نامشروع و غير لازم و غير طبيعي جدا خودداري و دوري کنيد. بدانيد که اگر به اين کار زشت و زيان آور خود ادامه دهيد، روزي که ازدواج کنيد نخواهيد توانست از « آميزش جنسي» لذت ببريد و نخواهيد توانست همسر خود را نيز راضي و خشنود کنيد و در نتيجه زندگي زناشوئيتان تلخ و سياه خواهد شد. اين نکته را بايد يادآوري و روشن کنيم که بسياري کسان گمان مي کنند که « مني» تنها براي « آميزش جنسي» بکار مي رود و فقط براي اين کار لازم است و بس !
« مني» در بدن انسان و ساختن و نيرومند کردن بدن و اندامهاي انسان نقش بسيار داد که در مقايسه با نقش « عمل جنسي» آن بسيار بالاتر و با اهميت تر است.
مني» در ساختمان بدن انسان، نقش هاي زير را دارد :
- نيرو رساندن به اعصاب چشم ( = بينايي)
- نيرو رساندن به اعصاب گوش ( = شنوايي)
- نيرو رساندن به اعصاب مغز ( = رشته هاي عصبي)
- نيرو رساندن به مهره هاي کمر
- نيرو رساندن به استخوانها
- نيرو رساندن به دستگاه تنفسي
و چند کار ارزشمند ديگر که همه براي تندرستي و سلامت و طول عمر و شيريني زندگي انسان نقش مهم دارد.
به آن گروه از جواناني که به بيماري « جلق زدن» مبتلايند سفارش مي کنيم که : (اولا) با ورزش و سرگرميهاي سالم و مطالعه کتابهاي غير رابطه جنسیي، بکوشيد که خود را از نظر بدني و مغزي توانا و با اراده کنيد. (دوما) هر چه زودتر با فراهم کردن زمينه هاي يک زندگي مشترک، ازدواج کنند تا با بهره وري از عشق و آميزش با همسرشان، عادت نامشروع و ناپسند « جلق» را از سرشان بيندازند.
بهترين و تنها راه درمان بيماري « استمناء» ازدواج و زندگي زناشويي است يا سرگرم شدن به ورزش و تفريحات سالم.
جوانان بايد بجاي آنکه دنبال ارضاء نفسانيات خود از راههاي آسانيات و فرعي و نامشروع باشند و پول و وقت و نيروهاي جسمي و رواني را صرف اينگونه کارها و لذت هاي بد فرجام کنند، بايد بکوشند که کاري اساسي و لازم انجام دهند يعني بکوشند که کاري مناسب و درست با حقوق مناسب بدست آورند و مقدمات يک زندگي نسبتا روبراه را فراهم سازند و با دختري که مورد علاقه شان است ازدواج رسمي کنند تا هم خود سر و سامان گيرند و آينده روشني داشته باشند و هم از آلوده شدن به بلاها و بيمارهايي چون « استمناء» رهاي يابند.
کوچکي بيضه ها
معمولا بيضه پسرها بطور مادرزاد متعادل و به اندازه لازم است بسيار اندکند پسرهايي که با بيضه هاي کوچک و غيرطبيعي از مادرزاده شوند.
پس ، علت اصلي کوچکي بيضه ها در جوانان و مرداني که به اين عارضه دچارند چيست؟ در اينجا بدون روددربايستي بايد بگوييم که اين کوچکي بيضه ها در برخي از جوانان و مردان اين است که آنان به عادت زشت و نکوهيده «جلق» مبتلا هستند يا در گذشته به اين عادت مبتلا بوده اند.
جوانان و مرداني که از دوره نوجواني به کار ناپسند و زيان آور «استمناء» عادت مي کنند و اين کار زشت را چند سال پيوسته تکرار مي کنند رفته رفته هم خود از نظر روحي و رواني ضعيف و آشفته مي شوند و هم بيضه هايشان کوچک و کوچکتر مي شوند تا آنجا که اگر روزي ازدواج کنند بيضه هاي کوچک و ناتوان آنها نخواهند توانست کار طبيعي خود را بطور بايسته و شايسته انجام دهند يعني بيضه هاي آنان از ساختن «مني» به اندازه متعادل و لازم عاجز خواهد بود و در نتيجه نه تنها در عمل آميزشي جنسي با همسر خود نخواهند توانست او را خشنود سازند بلکه اين کم بودن «مني» از نظر فعاليتهاي مغزي و رواني نيز براي آنها زيان هايي را در بر خواهد داشت.
« زود به انزال رسيدن»
پيش از اين گفتيم که « استمناء» بيماري خطرزايي است که مي تواند در اثر تکرار، براي شخص عارضه هاي جبران ناپذير پيش آورد. يکي از آن عارضه ها همين « زود به انزال رسيدن» است. مردي که در نوجواني و آغاز جواني به « استمناء» مبتلا شده است، اکنون که بزرگ شده و زن گرفته و زندگي خانوادگي تشکيل داده ات و ميخواهد خود و همسرش را از لذت آميزش جنسي برخوردار کند، ناگهان مي بيند که در اثر بيماري « زود انزال شدن»، نه خود مي تواند لذت ببرد و نه مي تواند همسرش را خشنود سازد.
انزال پيوسته ( يا انزال بي مورد) :
اين ناتواني جنسي چنين است که شخص بدون آنکه آميزش جنسي انجام داده باشد، ناگاه و بيگاه از او « مني » بيرون آيد يعني بي جهت « انزال » کند.
ميدانيم که مردي که داراي سلامت جنسي است تنها هنگامي « انزال» به او دست مي دهد که با همسرش آميزش جنسي کند. ولي شخصي که بي جهت بيگاه به او « انزال» دست مي دهد و از « مني » بيرون مي آيد بيگمان دچار ناتواني جنسي و ضعف دستگاه تناسلي است و بايد هر چه زودتر در درمان خود بکوشد.
علت اين ناتواني، به قرار زير است :
الف) عادت به « استمناء» در نوجواني پيش از ازدواج
ب) ناراحتي دستگاه عصبي بويژه اعصاب قلب.
باري اگر مردمي که مبتلا به « انزال بي مورد است» هنوز عادت به « استمناء» دارد بايد هر چه زودتر آنرا کنار بگذارد و تنها با همسر خود آميزش کند.
دو- اگر چنين مرد مبتلا به « انزال بي مورد» هنوز زن نگرفته بايد بکوشد که هر چه زودتر زن بگيرد و تشکيل زندگي مشترک بدهد تا از عادت خانمانسوز « جلق زدن» نجات يابد و تنها از راه آميزش جنسي با همسر خود، به لذت جنسي دست يابد.
دير « نعوظ » کردن :
« نعوظ » يعني خيزش و سيخ شدن آلت مردانه. مرد بطور طبيعي بايد از همان آغاز آميزش جنسي با همسر خود، آلتش بجنبد و برخيزد تا دليل بر سلامت جنسي او باشد. مردي که در هنگام آغاز آميزش با همسرش، چندين دقيقه طول مي کشد تا با مالش و دستاويزهاي ديگر توسط زن، آلتش بجنبد يعني « نعوظ » براي او به زحمت دست مي دهد، چنين مردي دچار ناتواني جنسي و از « سلامت جنسي» برخوردار نيست.
علت « کندي نعوظ» به قرار زير است :
الف) عادت به استمناء مرد در دوران نوجواني و آغاز جواني. در چنين صورتي، اگر مرد هنوز هم دچار بيماري زشت « استمناء» است بايد هر چه زودتر اين عمل زيان آور و نکوهيده را ترک کند.
ب) کشيدن ترياک يا مواد مخدر ديگر.
در اين صورت ، مرد بايد هر چه زودتر خود را از هرگونه اعتياد به ماد مخدر نجات دهد.
زود خوابيدن نعوظ : مرداني هستند که در آغاز آميزش جنسي با همسرشان، به آنان « نعوظ » دست مي دهد و مشکلي ندارند ولي در ميانه آميزش يعني در آن هنگام که نه مرد و زن هيچيک هنوز به لذت کامل نرسيده اند، يکباره « نعوظ » مرد مي خوابد و مانع از ادامه آميزش مي شود آنگاه مرد ناچار است که باز با زحمت و يا به کمک همسرش باري خود حالت « نعوظ » را ميسر کند.
« کندي نعوظ» يکي از ناتواني هاي جنسي است. اين ناتواني چند علت دارد :
1) عادت به « استمناء» در دوره نوجواني و آغاز جواني.
2) ضعف اعصاب يا ناتواني جسماني.
3) اعتياد به ترياک يا مواد مخدر ديگر.
سستي نعوظ :
هستند مرداني که نعوظ به آنها دست مي دهد ولي کامل نيست. روشن است که مردي که از نظر جنسي سالم است بايد « مردي» اش در هنگام نعوظ، سخت و سفت و بادوام باشد تا بتواند آميزش جنسي با همسرش را بطور رضايت بخش انجام دهد.
اين وضع ( يعني سستي نعوظ) به مرداني دست مي دهد که نزديک پنجاه سال ( حد ميانسالي) داشته باشند و آنها در نوجواني و آغاز جواني عادت به « جلق زدن» ميداشته اند. و در نتيجه، در ميانسالي پيش از پا گذاشتن به پيري- در اثر آن عادت زشت، دچار سستي نعوظ شده اند.
بيماري « ايدز» نتيجه عمل زشت لواط : خداي دانا و بزرگ زن را براي مرد و مرد را براي زن آفريده است تا همديگر را کامل کنند و در کنار هم تشکيل زندگي مشترک دهند و با برخورداري از عشق و محبت يکديگر، زندگي شيرين و گرمي را بسازند.
بطور طبيعي و سالم، زن به مرد و مرد به زن کشش جنسي و شهواني دارد. هر مرد داراي غريزه جنسي ( = ميل شهواني) است و اين غريزه را تنها از راه آميزش و نزديکي با همسر خود مي تواند ارضاء کند. هر زن نيز غريزه جنسي خود را تنها از طريق مرد (= شوهر) مي تواند پاسخ دهد و ارضاء کند. لذت بردن مرد از زنش و بالعکس، يک قانون طبعي شرعي، علمي و عقلي است. هيچ مرد سالمي حتي در طول چهل پنجاه سال آميزش جنسي با همسر سالم خود، دچار بيماي آميزشي نمي شود زيرا از نظر بهداشتي و علمي، نزديکي و آميزش جنسي ميان زن و شوهر کاري است لازم، پسنديده و درست. و هر چيز که از نظر علمي و شرعي و پزشکي درست و پسنديده باشد ارزش وجودي آن غير قابل ترديد است.
فقط آميزش جنسي زن و شوهر
ولي بجز آميز جنسي زن و شوهر، هرگونه راههاي ديگر رفع شهوت، غير بهداشتي، غير علمي، غير شرعي و غير عقلي است. و هر چيز که با علم و شرع و عقل در تضاد باشد مسلم است که زيان آور و خطرساز است و گناه محسوب مي شود. يکي از راههاي غير شرعي و غير علمي دفع شهوت « لواط» است.
تا دو سه سال پيش، خيلي ها مي پنداشتند که « لواط» عمل چندان زيان آوري نيست. از اين نظر، حتي در کشورهايي پيشرفته چون انگلستان و بلژيک لايحه « ازدواج مرد با مرد» را به مجلسهاي قانونگذاري خود بردند و به تصويب رساندند
در ايران 40% طلاق ها به علت عدم رضايت جنسي صورت مي گبرد. اين پديده هر چند ممكن است در نظر اول عجيب و يا باورنكردني به نظر برسد و شايد به نظر پاره اي متشرعين ، بيش از حدمتآثر از مكتب فرويدباشد يا به نوعي ساده كردن مسئلهء طلاق به نظر برسد، ولي از ديدگاه بسياري از صاحب نظران، امري مقرون به واقعيت و حتي حقيقتي انكار ناپذير است.
عدم رضايت جنسي خصوصاَ در جامعهء ما از شيوع بسيار بالائي برخورداراست. اكثر زنان و مردان متآهل از روابط جنسي خود لذت كامل و كافي را درك نمي كنند. اين مسئله حداقل در مورد زنان به شدت صادق است.
پژوهشي كه چند سال پيش در يكي از شهرهاي غربي ايران به انجام رسيد نشان داد كه بيش از 90% زنان متآهل شهري هيچگاه در عمر خود ارگاسم (اوج لذت جنسي) را تجربه نكرده اند.اغلب افراد متآهل (اعم از زنان يا مردان) گمان مي كنند كه رابطهء جنسي سرويسي است كه توسط زنان به شوهرانشان داده مي شود و در اصل به منظور تآمين آسايش مردان صورت مي گيرد و البته ممكن است تا حدودي زنان را نيز هيجان زده كند. در اين تفكر غالب رضايتمند بودن زنان ملاك عمل نيست و آنها چه تمايل داسته باشند و چه نداشته باشند، شرعاً موظف به تمكين جنسي در برابر شوهري كه نفقه مي پردازد مي باشند. (البته اين برداشتي غير واقعي از شرع مي باشد)
البته در مورد مردان هم وضع چندان رضايت بخش نيست زيرا اكثراً مبتلا به پاره اي مشكلات رواني – جنسي نظير خروج زودرس مني يا تحريك ناقص آلت تناسلي مي باشند و يا غالباً از تكنيكهاي صحيح آميزشي استفاده نمي كنند لذا حاصل فعاليت جنسي شان در بسياري مواقع يك ارگاسم كامل و با مدت زمان كافي نمي باشد.رابطهء جنسي مطلوب آنست كه در يك زمان منجر به رضايت كامل و كسب لذت ماكزيمم در هر دو طرف شود و ارگاسم زن و شوهر همزمان شود.موفقيت در اين امر سمبل موفقيت در زندگي زناشويي است و ناديده گرفتن احساسات و نيازهاي يكديگر در اين مورد سمبل بي توجهي به يكديگر در زندگي است البته بيشتر اين برداشتها در سطح ناخوداگاه رخ مي دهد ولي تآثير عميق آن بر رابطهء دو طرف باقي مي ماند و در دراز مدت به عاملي پنهان براي شعله ور تر شدن اختلافات زناشوئي مبدل مي شود .ارگاسم يا اوج لذت جنسي يكي از موهبتهاي بزرگ الهي است كه موجب رفع بسياري از تنشهاي دروني و كسب آرامش رواني مي شود. اين پديده يك تخدير يا نشئة سازي طبيعي است كه در زندگي پر تنش امروز همچون آبي برآتش التهابات دروني انسان عمل كرده و در صورتي كه بطور كامل و به مدت كافي و به دفعات مناسب حاصل شود به سلامت روان كمك شاياني مي كند.زن نيز همچون مرد به اين عامل آرامبخش نياز دارد. اما مراحلي كه او براي رسيدن به اين حالت بايد پشت سر بگذارد با مرد متفاوت است . او بايد اولاً از انگيزه و ميل كافي براي فعاليت جنسي برخوردار باشد كه مسايلي چون اضطراب يا اختلاف با همسر يا نامطلوب بودن ظاهر همسر(مثلاً بوي بد پا يا دهان او) يا سابقهء برخي رفتارهاي جنسي مرد كه از نگاه زن ناخوشايند بوده است اين ميل و انگيزه را كم مي كند. گذشته از اين او براي رسيدن به امادگي لازم براي ارگاسم به زمان بيشتر و تحريكات ملايم و متوالي نياز دارد و مرد با صرف حوصله بايد آمادگي لازم را در وي به وجود بياورد و به سلايق وي احترام بگذارد و اساساً نحوه و زمان فعاليت جنسي بايد مورد توافق دو طرف باشد. البته زن نيز بايد نيازهاي شوهر را در نظر بگيرد و با او براي دستيابي به يك ارگاسم موفق و همزمان همكاري كند.از آنجا كه نياز جنسي از قويترين نيازهاي دروني بوده و رابطهء تنگاتنگي با ناخودآگاه انسان دارد عدم رعايت نكات فوق الذكر به اختلالات پيدار و عميقي در روابط زوجين منتهي مي شود كه مي توان به تنفر از همسر ، دلخوري ، حسادت و رقابت براي سركوب يكديگر، مقصر دانستن همسردر بسياري از مشكلات زندگي، حس انتقام گيري ناخودآگاه ، احساس تحقير شدن توسط همسر، احساس عدم اعتماد به نفس، احساس شيئ بودن و ملعبه واقع شدن و احساس مورد بي اعتنايي واقع شدن اشاره نمود.
اين مسايل توسط ساير تنشها و اختلافات، تقويت شده يا در قالب آنها تجلي و بروز مي يابد و شكاف بين همسران را رفته رفته عميق تر مي سازد.
کلمات کلیدی مطلب : رابطه جنسی - جالینوس - انزال زودرس - جنسی -
نظرات شما عزیزان: